ترم جدید را به تمام دانشجویان تبریک و تسلیت عرض می کنم



سلام
این ترم که وارد دانشگاه شدیم دانشگاه عوض شده بود . کلاس ها امده بودن یه ساختمان دیگه ساختمان آموزشی امده بود جای کلاس ها محوطه سازی شده بود . از همه مهم تر بلوار دانشگاه رو درست کردن (که به قول علی زیبا ترین بلوار شهر صفت خوبی براشه) کلا بگم دانشگاه عوض شده بود (ولی بازم هنوز دانشگاه نشده مجتمع آموزش عالی )
 ما که اخر نفهمیدیم کجا قبول شدیم !؟!؟
ساختمان جدید دانشگاه 
---

مسیر عبور دانشجویان برای ورود به کلاس

دعوت به مناظره با هاوکینگ جان عزیز


دکتر مهندس دامپزشک نجار بناجناب آقای پر ادعا ریئس مطالعات و پژوهشکده های تمام دنیا آمادگی خود را برای مناظره با منکران خدا به ویژه پروفصور استفان هاوکینگ اعلام کرد






در پی اظهارات تردید استفان جان معلم فیزیک که گفته خدا نیست بنده عرض می کنم هست وبه ایشان می گویم شما رو چه به این حرف ها . اصلا شما مدرکت چیه که امدی اینجا از سر شکم سیری حرف میزنی. تو برو همون فیزیکت رو درسبده و پا تو کفش ما نکن.  تو از فلسفه الهیات و منطق چیزی سرت میشه . اصلا ببینم تو تا حالا بحار الانوار رو خوندی ؟ چه طور نخونده امدی در مورد خدا حرف میزنی. هاوکینگ جان بهتر نیست شما اول مطالعه کنی بعد حرفی را بزنی . ببیتم تو تا حالا با روحانیون مشورت کرده ایی؟

به نظرم تو باید بری در کلاس اعتقادی مسجد محل ثبت نام کنی. انقدر فکر نکن ،مغز خیلی نمیکشه . اصلا چرا فکر میکنی وقتی ما به نتیجه رسیدیم . پس بهتر بیای کلاس ها ثبت نام کنی تا اینکه حکم عدامت رو ندادم صادر کنن

اصلا ببینم تو که نمیتونی راه بری نمیتونی حرف بزنی چه طوری نظر می دی. تو تا همین جاش هم زیادی زنده بودی . ببینم من ازتو سالم تر نیست امدی انجا حرف می زنی ام .
اصلا تو که دم دمی مزاج هم هستی یه دفعه میگی هست یه دفعه می گی نیست . یه دفعه می گی خالقه یه دفعه می گی نیست اصلا تو تفکر می کنی یا همین طور حرف می زنی .همین طوری حرف مفت زدی که خدا زبونت رو ازت گرفته. اول فکر کن بعد حرف بزن . با ایرانی ها یه ضرب المثلی داریم که میگه چیز رو توی دهنت بچرخون بعد بگو.

انقدر از این حرف ها زدی که خدا انجوریت کرده . شب های قدر که تمام شد ولی خودت رو برای محرم آماده کن و بشین و توبه کن و از امام حسین (ع) کمک بخواه. خدا توبه پذیر و مهربان است.

اینجانب خودم رعیث متالآط تمام دنیا و عاقل ترین فرد در دنیا آمادگی خود را برای مناظره  با هر جاهلی علل خصوص هاوکینگ جان عزیز اعلام می کنم.

---
http://news.yahoo.com/s/nm/20100902/lf_nm_life/us_britain_hawking

خدا نیازمند است !!!


زمانی که به دلایل خلقت فکر می کردم جز به اینکه خدا به بوجود آوردن من نیاز دارد .چیزی به ذهنم نمی رسید. این موضوع را بارها با دوستان وروحانیون مطرح کردم ولی نتیجه ایی جز اینکه من اشتباه می کنم نداشت.
 جالب بود که در کتاب دین زنگی نوشته بود که "نیاز ها سازنده هدف ها هستند" . وبارها با معلم در این مورد بحث کردم و او می گفت" قوانین ما" با " قوانین خدا " فرق دارد.
بگذریم امروز بعد از پنج شش سال گذشتن از این مسئله متن با عنوان "براهین ناسازگاری صفات الهی "(به انگلیسی: Incompatible-properties arguments) خواندم .
وباز هم به خود گفتم "تبارک الله از این فتنه ها که در سر توست."


این بخشی از این متن می باشد.


برای امتناع جمع کمال مطلق و خالقیت در یک موجود


1.اگر خدا وجود داشته باشد، او کمال مطلق است.

2.اگر خدا وجود داشته باشد، او خالق جهان است.

3.یک وجود کامل مطلق، هیچ نیاز،علاقه و خواسته ای ندارد.

4.هر وجودی که جهان را خلق کرده باشد، لزوما نیاز و خواسته ای داشته است.

5.بنابراین، یک موجود مطلقا کامل نمی توانسته جهان را خلق کرده باشد.

6.نتیجتا، وجود خدا ناممکن است.
 
 
 
 
ولی من هنوز هم شک دارم ؛ شما چطور؟

قوری چای راسل


اگر من مدعی می‌شدم که در منظومه شمسی میان زمین و مریخ یک قوری چینی دور خورشید می‌گردد، هیچ کس قادر نبود مدعای مرا رد کند، مشروط به آنکه حواسم می‌بود که در ادامه بگویم این قوری آنقدر کوچک است که حتی با قوی ترین تلسکوپ‌ها هم قابل رویت نیست. اما اگر تا آنجا پیش می‌رفتم که می‌گفتم چون مدعای من ابطال ناپذیراست جایز نیست عقل بشر به آن شک کند، به حق به یاوه گویی متهم می‌شدم. با این حال، اگر وجود این قوری در کتب قدما تایید شده بود و آن را حقیقتی قدسی شمرده و هر یکشنبه در کلیسا درباره آن به وعظ می‌پرداختند و در مدارس آن را به ذهن کودکان فرو می‌کردند، تردید در وجود آن نشانه نامتعارف بودن تلقی می‌شد و شخص شکاک را در عصر روشنگری به نزد روانپزشک و در دوره پیش از آن به دادگاه تفتیش عقاید می‌فرستادند.



راسل در مقاله‌ای تحت عنوان آیا خدایی هست؟، که به سفارش مجله ایلوستریتد در سال ۱۹۵۲ نوشت و هرگز منتشر نشد،

قوری چای راسل، که آنرا «قوری چای آسمانی» نیز خوانده‌اند، تمثیلی است که ابتدا فیلسوف معاصر برتراند راسل بیان کرد. منظور از آن رّد نظری بود که ارائه دلیل بر نبود خدا را بر عهده شکاکان می‌داند.
این را یک برهان برای بنود خدا می خوانند ولی همان طور که گفته شد این تنها یک مثالیست برای روشنگری. و اثبات نیست.

متن بسیار تاثیر گذار است و درست ولی  نتیجه ایی که می گیرد را من نیستم ؛ شما چطور؟

فلسفه و بودن خدا ؟!

رویکردها در پاسخ به پرسش از وجود خدا

خداوند وجود دارد، چون خدا کامل مطلق یا واجب الوجود است.( تلقی آنسلم و آقامحمدرضا قمشه ای)

خداوند وجود ندارد،چون مصداق تعریف خداوند شناخته نمی شود.(تلقی راسل)

خداوند وجود دارد، چون این ممکن موجود است.(تلقی ابن سینا)

خداوند وجود دارد، چون اصل وجود موجود است.(تلقی ملاصدرا)


فیلسوفان دین به یکی از چهار گروه زیر تقسیم می شوند:


1.فیلسوفانی که معتقدند برهانی خردپسند برای وجود خدا، وجود دارد؛

2.فیلسوفانی که معتقدند وجود خدا اثبات نشده است، گرچه امکان آن به کلی منتفی نیست؛

3.فیلسوفانی که معتقدند وجود خداوند اثبات ناشدنی است.

4.فیلسوفانی که معتقدند عدم وجود خدا قابل اثبات است.
 
 
برای مطالعه بیشتر با ویکی پدیا مراجع کنید.

آیا میدانید قرآن ممکن است باعث گمراهی شود؟!!

آیا می دانید قرآن ممکن است باعث گمراهی شود؟!!

رای گمراهی !!
زمان های بسیار پیش آمده است که قرآن خلاف حرف خود را زده است(برای مطالعه بیشتر به خرافات در قرآن مراجعه شود).
ولی این نشان دهند فهم نادرست ما از آیه است و دلیلش می تواند شیطان باشد.برای همین هم قرآن می گوید

هنگامی که قرآن می خوانی از شر شیطان رانده شده به خدا پناه بر((98 نحل))

استاد پیامبر !!!

آیا می دانید پیامبر استاد داشته است؟؟!!!
ما می دانیم که آنها می گویند : انسانی به او تعلیم میدهد.در حالی که زبان کسی که اینها را به او نسبت می دهند عجمی ست. ولی این (قرآن ) زبان عربی است.(( 103 نحل ))

از این ایه دو برداشت دیگر هم جز معنیش کردم ام یکی اینکه پیامبر به زبان های عجمی هم مسلط بوده است. ویکی اینکه استادی داشته است.

خدای من به من پاسخ می دهد؟!!!!!

موسی بر می گردد و می بیند که قوم خود مجسمه گوساله یی را می پرستند.

و برای آنان مجسه گوساله ای که صدا همچون صدای گوساله داشت پدید اورد. و گفتتند:(( این خدای شما و خدای موسی است)) و او فراموش کرد.((88))
و خطاب قرآن به آنها
آیا نمی دیدند که {این گوساله} هیچ پاسخی به انان نمی دهد و مالک هیچ گونه سود و زیانی برای آنها نیست؟ ((89))

این بخشی از سوره طه ست که می گوید خدایی که شما دارید پاسخ به شما نمی دهد .پس نپرستید و گمراه نباشید.

ولی آیا خدایی که من دارم به من پاسخ می دهد ؟ آیا هست؟ من که حسش هم نمی کنم!!؟ شما چه طور؟

آیا کلام خدا تحریف میشود؟

لینک داده شده برای کسانیست که  سوالات زیر برایشان ایجاد شده است.

سوال: آیا انجیل کلام خداست؟

سوال: آیا انجیل تحریف شده است؟

هیچکس قادر به تغییر کلمات خدا نیست.انعام34.و براساس سوره ی آل عمران آیات تورات و انجیل نیز کلام خدا هستند.

http://salib34.blogfa.com/post-21.aspx
 
توضیحات:
 
شاید جالب باشد که بدانید که مسلمانان می گویند چون در انجیل نشانی از ما نیست پس تحریف شده است.
از یک مسیحی شندیم که می گفت چون نشانی از اسلام در انجیل نیست پس اسلام دین خدا نیست.

پاسخ استاد مسعود میر به بیانه دانشجویان عمران(آخرین جلسه دینامیک)







با سلام

خیلی ممنونم از این همه اظهار لطف شما عزیزان

شنیدید که میگن بیستون را عشق کند و شهرتش فرهاد برد

حکایت من و شماست

عشق و علاقه من به شما و کلاس تان باعث این دلگرمی ها شد

و به اسم من ثبت شد

من هیچ وقت نخواستم به شما دینامیک یاد بدهم

از همان روز اول خواستم که شما را به دینامیک و به طور کلی به علم علاقه مند کنم

یک ذره ز حسن لیلی ات بنمایم عاقل باشم اگر تو مجنون نشوی

از سویدای دل آرزو می کنم که موفق باشید

وقتی با خدا تنها شدید از من هم یاد کنید

پر و بال ما کمند عشق اوست موکشانش می کشد تا کوی دوست

والسلام

2 فایل منتخب از شاخص

من کار سیاسی نمی کنم ولی  یکی از دوستان به دنبال فایل صوتی بخشی از برنامه های شاخص می گشت من داشتم گفتم هم برای اون بزارم هم شما گوش کنین بد نیست.
اینجا دو فایل وجو دارد یکی فایلی که درخواستی یکی از دوستان است و امام به یکی از افراد پای صحبت خویش با صدایی تأثیر گذار می گوید " گوش گن"
http://sites.google.com/site/mmm944sbank/02/shkhes%2831%29.wav?attredirects=0&d=1

و دیگر فایل صوتی که امام خمینی آقا را ( خامنه ایی را )" با اق سید علی صدا می زنند و به ایشان می خواد بیاد جای شهید مطهری .

http://sites.google.com/site/mmm944sbank/02/shkhes%2825%29.wav?attredirects=0&d=1

اردو های جهادی

با سلام
 به اطلاع تمام دوستان می رسانم که بنده و چند تن دیگر از دوستان برای شرکت در یکی از اردو های جهادی دانشگاه آزاد مشهد ثبت نام کردهایم. تا بتوانیم با  همت و کار مضاعف تابستان امسال را برای خدمت به کشورمان با هدف برپایی عدالت در تمام کشور و کمک و آباد سازی روستا های کشور قدمی برداشته و لبیک گویان با خدای خویش عهد ببنیدم و ایران را آباد تر سازیم.!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

این نه منم نه من منم من

سلام بچه ها
من و چندتا از بچه ها داریم می ریم اردو اگه پایین خبر بدین ثبت نام کنم . می گن مجانی .

email: MMM944s@gmail.com

تصویر دانشگاه در google maps


View Larger Map

اگه می خواهید تصاویری که google maps برای دانشگاه انتخاب کرده ببینید روی لینک زیر کلیک کنید.
http://maps.google.com/maps?ll=37.069975,58.53786&spn=0.002376,0.005284&t=h&z=18&lci=com.panoramio.all


آلبوم های تصاویر دانشگاه


این دولینک داده شده هر کدام آلبوم مخصوص تصاویر دانشگاه می باشد که را می توانید  آنها ببینید ولی استفاده از آنها زمانی ممکن است که اجازه حاضرین را در عکس ها را داشته باشید.

http://picasaweb.google.com/MMM944s

http://www.panoramio.com/user/3676891

از دوستانی که تمایل داند تصاویر خود را به این آلبوم ها اضافه کنند خواهشمندم تصاویر خود به اضافه مشخصات خود را به رایانامه بنده ارسال تا در دست رس قرار یکی از دو آلبوم بالا قرار دهم .

email: mmm944s@gmail.com


با تشکر
MMM944s

اعتراض شواری صنفی

با اینکه مشکلات ما نبود ساختمان متناسب با دانشجویان یا نبود آزمایشگاه و یا خیلی از چیزی هایی که باید باشد یا بودن خیلی از چیز هایی که هست و نباید باشد و یا طعم و کیفیت غذا که مورد بحث شورای صنفی در این نامه است، نیست.ولی  جالب است بخوانید.
تاریخ روی عکس اشتباه می باشد.

(عکس از حامد خرمی )

سر در دانشگاه سراسری فنی مهندسی ایالت قوچان




با اینکه حرف های زیادی برای گفتن هست ولی سکوت می کنم که سکوت خود حرف های ست بسیار.

کلاس طراحی معماری

کلاس طراحی معماری خیلی از کلاس های دیگه دانشگاه دیر تر از ساعتی که باید شروع شود شروع میشد بچه ها هم دیگه عادت کردن عکسی که مشاهد می کنین ساعت 16:09 دقیقه گرفته شده است در صورتی که کلاس باید ساعت 16 شروع شود. ما که آخرش هم دلیلش رو نفهمیدم ولی هر چی به استاد ها کنایه زدیم که استاد دارین دیر میاین استاد ها یا نمی فهمیدن یا نمی خواستن بفهمن . حالا طراحی معماری درس مهمی نبود یا شاید توی دانشگاه ما درس مهمی نیست ولی بعضی از درس های تخصصی مون هم کم از طراحی معماری نمیاورند . انگار که استاد ها با هم رقابت ندارن که هر کی دیر تر بره سر کلاس و زود تر تموم کنه کلاس فکر کنم معیار بهتر بودن استاد بین استاتید همینه. ولی این رو مطمئنم که بین دانشجویان همچین چیزی وجود داره به طوری که بعضی ها باور دارن که دانشجویی که زودتر از استاد بره سر کلاس دانشجو نیست!!
حالا شما فکر کن استاد هم چنین طرز فکری داشته باشه .حالا به نظر شما کلاس کلاس چند دقیقه بعد از ساعت مقرر شروع میشه.

آخرین جلسه دینامیک


آنقدر حرف برای گفتن دارم که ذهنم به دست هایم اجازه نمیدهد چیزی را بنویسم که بتوانم ضمیمه این عکس کنم . حرف هایی که باید گفته می شد ولی زبان نتوانست یا دوستان نخواستند . گله دارم از خودم از دوستان از انجمن که چرا نگفتیم آنچه را باید گفته می شد.
نمی دانم ضمیمه این عکس بیان آن باشد که کلاس دینامیک بهترین کلاس دانشگاه بود و در ان مورد حرف بزنم یا از لذت های حضور در کلاس ینامیک بگویم یا از استاد  یا تدریس او    یا لبخند او   یا لبخند دانشجویی که روی میز نشسته است و به چهره استاد نگاه می کند گویی که به پیامبر یا محبوب خویش می نگرد یا احساس بی نظیر دانشجویی که برای آمدن کلاس دینامیک دارد. نمی دانم از کجا شروع کنم و به کجا به پایان برسانم . ولی خوب می دانم که اگر حرفی را شروع کنم و بخواهم به حق به پایان برسانم .حکایتی می شود که کتاب ها برای ثانیه هایش می توان نوشت.
می ترسم شروع کنم به حرف زدن ولی به پایان نرسد و نتوانم بگویم آنچه باید گفنه شود . می ترسم حرف را آغاز کنم و به پایان برم و نتوانم احساسات دانشجویان کلاس دینامیک را نسبت به استاد و کلاس بیان کنم .و حقی بر گردنم بماند .
ولی این را خوب می دانم که در تمام عمرم کلاسی نبوده است که برایم چنین بگذرد . ولی دلیل این علاقه دانشجویان را نفهمیدم بااینکه ساعت ها وشاید روز ها  برای فهمیدنش وقت فکر کردم .
همین الان که برای نوشتن فکر می کنم آنقدر خاطرهای خوب از کلاس در ذهنم مرور می شود که اگر یکی را بگویم دیگر را باید گفت واگر گفتینی ها را بگویم عمری می گذرد .
تنها این را بگویم که ما دراین کلاس زندگی آموختیم نه دینامیک .
من به چشم خود دیدم که چگونه می تواند یک استاد در دل دانشجو نفوذ کند و من با چشم خویش دیدم که می تواند استاد برای بچه های آنقدر مهم باشد که دانشجو احساس رضایت کند  که جان برای استاد هدیه دهد .
 در دلم بود که جان بر تو فشانم روزی               //               باز برخاطر آمد که مطاعیست حقیر
این دانشجو همان کس است که خنجر نفرت را برای اساتید بر دست گرفته بود ولی امروز استادی پیدا شده است که دانشجو را می فهمید و می داند او چه می خواهد و دانشجو را همین بس .

جناب استاد مسعود میر نمی دانم تشکر کنم یا تبریک بگم یا غمیگن باشم یا خوشحال .
تشکر کنم از آنکه به ما را فهمیدی و ما را فهماندی یا  تبریک بگم بهترین استاد دانشگاه که به حق صفت صغیر برایشما در این ترم است یا غمیگین باشم که نتواستیم تشکر در خور رابطمان کنیم و خوشحالم از آنکه با قلب خود احساس کردم که معلمی شغل انباست .

تنها این را می گویم که نه من بلکه تمام دانشجویان مهندسی عمران شما را دوست دارند . که یک از هزار حرفیست که باید گفته شود. ولی ای کاش به حق گفته می شود.


جملات پند آموز پشت کامیونی




تازگی ها تو دانشگاه مد شده یکی می ره روی تخت یک نیسان یا یک کامیون می کشه بعد بچه ها نظر می دن پشتش چی بنویسن . این شده سرگرمی بچه تا وقتی که استاد بیاد .


به علت عدم رضایت ابولفضل عکس گذاشته نشد


این هم نمونه ایی از جملات پند آموز پشت کامیون




بوغ نزن راننده خوابه

عاشق بی انتظار مادر

علم بهتر است یا ثروت؟، هیچکدام فقط ذره ای معرفت”

دا کر سی چنت بی. (یعنی مادر پسر برای چی خواستی؟)

به گنده تر و خرتر از خودت احترام بگذار!

به مد پوشان بگویید آخرین مد کفن است

عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت —- سرنوشت دگران بر تو نخواهند نوشت

ناز نگات قشنگه!

تند رفتن که نشد مردی ——- عشق است که برگردی

هر کجا محرم شدی -چشم از خیانت باز دار -چه بسا محرم با یک نقطه مجرم میشود،

مبر ز موی سفیدم گمان به عمر دراز ——- جوان به حادثه ای زود پیر میشود گاهی

“دست بزن ولی خیانت مکن”

منم یه روز بزرگ میشم.

زندگی بر خلاف آرزوهایم گذشت.

داداش جان به خاطر اشک مادر یواش!

افسوس همه اش افسانه بود!

من از عقرب نمیترسم ولی از سوسک میترسم

من از دشمن نمیترسم ولی از دوست میترسم.


من نمی گویم مرا ای چرخ سرگردان مکن –هرچه می خواهی بکن محتاج نامردان مکن!

شد شد، نشد نشد

بوسه مگر چیست– فشار دولب — این که گنه نیست – چه روز و چه شب.

بمیرد آنکه غربت را بنا کرد ——- مرا از تو، ترا از من جدا کرد

برگ از درخت خسته می شه ——- پاییز فقط یه بهانه است

در این دنیا که مردانش عصا از کور می دزدند——- من بیچاره دنبال مرد می گردم

دنبالم نیا آواره میشی

رفاقت قصه تلخی است که از یادش گریزانم

روی قلبم نوشتم ورود ممنوع ——- عشق آمد گفتم بیسوادم!

“تو هم خوبی!

از بس خوردم مرغ و پلو ——- آخر شدم مارکوپولو

سر پایینی پرنده ——- سر بالایی شرمنده

“اسیرتم ولی آزاد”

بخاطر دلم ولم.

۱۰۰ بار بدی کردی و دیدی ثمرش را ——- خوبی چه بدی داشت که یک بار نکردی

قربان وجودت که وجودم ز وجود تو بوجود آمد مادر

تو که بی وفا نبودی پدر سگ!

دلم دادم بری باهاش حال کنی ——- نه که بری جیگرکی بازکنی !!

رفیق بی پدر ، مادر

تو رو اگه من نشورم کی میشوره ( عروسکم )

باغبان در را مبند من مرد گلچین نیستم – من خودم گل دارم و محتاج یک گل نیستم!

تمام مرده شویان راضیند بر مردن مردم

بنازم مطربان را که خلق را مسرور میخواهند!

ای آسمون کبود ——- واسه همه بود واسه ما نبود؟؟؟؟

در قمار زندگی عاقبت ما باختیم ——- بس که تکخال محبت بر زمین انداختیم

گرپادشاه عالمی ، بازهم گدای مادری

نمیخام شمع باشم دخترا فوتم کنن ——- میخام سیگار باشم لوطیا دودم کنن

ای بلبل اگر نالی من با تو هم آوازم

تو عشق گل داری،من عشق گل اندامی!

همه از من میترسن ——- من از نیسان آبی

هندونه بده قاچ کنیم ——- لوپتو بده ماچ کنیم !

دانی که چرا راز نهان با تو نگفتم——- طوطی صفتی طاقت اسرار نداری

دنیا همه هیچ و زندگانی همه هیچ ——- ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ

به درویشی قناعت کن که سلطانی خطر دارد

"

یک مدرس هلو سراغ دارید؟



نیاز مندی های همشهری
توی آگهی های روزنامه همشهری این مطلب رو دیدم خوشحال شدم که از دانشگاه ما بدتر هم هست و ما آگهی برای استاد تو روزنامه دایدم (حالا بماند چطوری و با چه ویژگیهایی) ولی موسسه ایی هم هست که برای مدرس خود چنین آگهی چاپ کرده است

دقت کنید!به چی؟به همین تصویر روبرو به کادری که فسفری شده، بله درست خواندید:موسسه …از یک مدرس هلو آن هم با جنسیت خانم دعوت به همکاری کرده،این آگهی در نیازمندی های همشهری چاپ شده البته فکر های بد نکنید منظورش مدرس نرم افزار هلو با جنسیت خانم است ما که فکر خاصی نکردیم شما چه طور؟ هلو یک نرم افزار حسابداری است این توضیح را هم نوشتم که دیگراصلا فکرای بد نکنید.


Asalem To Khalkhal Road- IRAN - March 2009 جاده اسالم به خلخال - فروردین 88

آری اینجا ایران است

آری اینجا ایران است: "


كلبه روستایی قدیمی ـ شمال ایران






لیالستان گیلان ـ شمال ایران







باغ ارم ـ شیراز







باغ گلابی در فصل بهار ـ شیراز







آبشار مارگون ـ کهگیلویه و بویر احمد







باغی در حومه شیراز







آبشاری در نزدیكی شیراز







دریاچه ارومیه ـ شمال غربی ایران







نمایی دیگر از دریاچه ارومیه







اصفهان







چهل ستون ـ اصفهان







باغ پرندگان ـ اصفهان







عالی قاپو ـ اصفهان







پل خواجو در شبی برفی ـ اصفهان







كاخ مرمر ـ تهران







باغ شاهزاده ـ كرمان







اسالم؛ خلخال ـ شمال ایران







شهر رامسر ـ شمال ایران





روستای رودبارك ـ شمال ایران






پل سفید اهواز ـ جنوب غربی ایران







قهوه خانه سنتی روباز







سایه خوش ـ استان سیستان و بلوچستان ـ جنوب ایران







روستای سوباتان ـ اردبیل







آرمگاه فردوسی طوس ـ خراسان
"

مقاله کاربرد آمار در عمران

این مقاله کاربرد آمار در مهندسی عمران که با عنوان آمار و عمران نوشته شده است منبع این مقاله کتاب کاربرد آمار در مهندسی عمران است
این مقاله هنوز کامل نشده ولی فعلا باشه تا کاملش رو براتون آماده کنم

سفرهای علمی در مهد

امروز 1389/1/30 اردوی علمی داشتیم به آزمایشگاه مصالح ساختمان دانشگاه فردوسی .
آقا جای شما خالی اول رفتیم به آزمایشگاه خاک : وقتی که وارد شدیم فهمیدیم دانشجویان دانشگاه فردوسی کلاس دارند حالا نمی دونم هماهنگ شده بود یا نه همین طور سرمون رو انداختیم و رفتیم داخل ، بگذریم داخل شدیم استاد دانشگاه فردوسی زمانی که متوجه شد ما هنوز مکانیک خاک پاس نکردیم به صورت محترمانه ما را می پیچاند و می گوید من اگر بخواهم دستگاه ها رو توضیح دهم بسیار وقت می گیرد و باید بروید آزمایشگاه مصالح نه اینجا ولی یکی از دستگاه های سنجش مقاومت فشاری خاک را توضیح داد .جالب اینجا بود که دانشجویان فردوسی زمان توضیح استادشان به ما شروع به کوباندن خاک شدن و به حول قوه اللهی و یاری دوستان هیچ چیز جز اندک عکسی نسیب ما نشود .

به آزمایشگاه مصالح رفتیم جایی بود به اندازه کل آزمایشگاه های دانشگاه ما به علاوه ساختمان آموزش مهد مان. کسی جز یک نفر داخل نبود مربیان می گفت خودتان یک گشتی بزنید ولی الحمداالله اینجا یک نمونه از دستگاه سنجش مقاومت فشاری آجر را برامان توضیح دادن و حتی یک نمونه هم شکستند .ولی بعداز آن مسئول آزمایشگاه قصد بیرون کردن ما را داشت.
ما که نفهمیدیم مگه ما چه مان از بغیه کمتر است؛ باز می گویند تبعيض نژادينی نیست .هر دانشجوی فردوسی که ما را می دید به نوعی ما را به تمسخر می گرفت . یکی می گفت از کدام مدرسه آمدید یکی می گفت کلاس چندمین و... 
از این هم بگذریم . به سمت آزمایشگاه بتن مسلح به راه افتادیم .در کنارمسیر هفت هشت نوع مصالحی دپو شده بود و مربی مان آنها را برایمان توضیح داند .
به آزمایشگاه بتن رسیدم شخصی ما داخل شدیم و استادمان شورع کرد به توضیح دادن بعد من هم که دوربین همراهم بود عکس می گرفتم که مسئول آزمایشگاه از عکس گرفتن هم ما را منع کرد.
بعد از آن هم با سرویس دانشگاه به سمت رستوران رفتیم و دلی از غذا پر کردیم.( خدایا شکر) .
راستی گفتم از ازمایشگاه اندکی عکس گرفتیم ولی آنقدر بچه ها از خودشان و دانشگاه فردوسی عکس گرفتند که کارت دوربین پر شد.




(عکس خذف شد)




این عکس در آزمایشگاه مصالح ساختمان دانشگاه فردوسی گرفته شده لازم به توضیح ست که چهره دختران مهد به علت عدم اطلاع از رضایتشان و عدم رضایت بعضی از دوستان مذکر فعلا به این صورت است 




با توجه به اطلاع از نارضایتی مذکر ها و احتمالا مونث ها عکس بالا خذف وعکس جدید اضافه شد.

زندگی در دل سنگ، میمند ( نوشته آستان)


برای دیدن بقیه عکس ها روی میمند کلیک کنید

یا اینکه به گوگل پیکاسا من بروید که فعلا فیلتر است

بهمن هشتاد و هشت

راننده محلی می گفت که اکثر بچه های میمند، دکتر و مهندس اند و مدرکشان فوق لیسانس و به بالاست!

سقف خانه ها سیاه شده است یا اثر دود چراغ است و شاید هم عایقی است در مقابل رطوبت

بعضی از خانه ها دو طبقه است و طراحی زیبایی دارد داخل بعضی از خانه ها هم طاقچه های سنگی وجود دارد.

از خانواده های هر چند اندک میمند می توان گردو، بادام، تلف (قره قروت)، کشک، آلاله، آویشن، خریداری کرد و برای اینکار لازم نیست ازشان تقاضا کنید، خودشان پیشنهاد می دهند و به همین بهانه می توانید به داخل خانه یشان بروید و گپی بزنید و با زندگی یشان آشنا شوید. البته با ما که گران حساب کردند. (مغز گردو: پانزده تومان، بادم: سه تومان)

شنبه به میمند رسیدیم و رستوران سنتی میمند تعطیل بود، این موضوع را که با زن خانه که در میان گذاشتیم، پیشنهاد داد خودم برایتان غذا درست می کنم.

جالب بود گوشت را داخل قابلمه ای زیر چربی نگهداری می کردند. با دیدن چرپی فراوان گوشت، چربی خونم بالا رفت!

پسرشان دانشگاه کرمان درس می خواند

یک از دخترانشان که آنجا هم حضور داشت و در عقد هم بود دیپلم داشت

دختر دیگراشان هم دو سال دانشگاه درس خوانده بود و گویا درس را رها کرده بود

مرد شصت ساله خانه دست هایی داشت دوبرار دستهای ما!

میگفت:

قدمت این خانه ها را هر کس یک چیزی می گوید، ده هزار سال؛ خدا می داند چطور کنده اند!

میمند امکانات نسبتا خوبی داشت، سرویس بهداشتی تمیز و شیک که کمتر جایی پیدا می شود.

میراث فرهنگی در قسمت هایی تلاش کرده بود ظاهر قدیمی میمیند حفظ شود در ساخت مسجد و سرویس های بهداشتی و سفره خانه سنتی اش پیروز بوده است. اما ساختمان پست در اول شهر، بسیار نامناسب است، مشکل وجود زباله مثل دیگر مناطق طبیعی و فرهنگی وجود دارد اما کمتر.

کنتور های برق و سیم کشی ها بسیار و بسیار نازیبا است. دیدن آتشکده میمند نصیبمان نشد، بسته بود.

روی بعضی از دربها حکاکی شده بود.

کمپ کویری شهداد( نوشته آستان)


دریافت عکس های کمپ کویری شهداد


كمپ شهداد تنها كمپ كويري دشت لوت است كه فاصله 20 کیلومتری با شهر افسانه‌اي كلوت‌ها دارد.کمپ کویری شهداد در حاشیه غربی کویر لوت در موقعیت جغرافیایی 34/30 شمالی و 57/51 شرقی قرار دارد و ارتفاع آن از سطح دریا 300 متر است.اين كمپ کپر هایی با سطح سيماني و ديواره‌ها و سقف چوبي دارد و به امكاناتي چون برق، آب آشامیدنی و سرويس بهداشتي مجهز است.

نگهبانان شبانه‌روزي از كمپ محافظت مي‌كنند و با هماهنگي انجام شده با نيروي انتظامي شهداد امنيت مسافران در كمپ برقرار مي‌شود.

اين كمپ حدود 20 كيلومتر با كلوت‌ها فاصله دارد و از با طي جاده آسفالته شهداد به نهبندان مي‌توان از كمپ به كلوت‌ها رسيد.

برای رسیدن به کمپ کویری شهداد باید از 2 کیلومتری جاده شهداد به ماهان وارد جاده شهداد-نهبندان شد و پس از طی مسافت 15 کیلومتر , وارد جاده کمپ کویری شد . (سمت شرق جاده ) بعد از ورود به جاده کمپ پس از طی مسافتی در حدود 10 کیلومتر به کمپ کویری شهداد رسید .

هزینه اقامت شبانه در کمپ کویری به ازای هر وسیله نقلیه 2000 تومان می باشد . (این مبلغ برای افراد غیر ایرانی 25000 تومان می باشد )



- کپر ها از سطح زمین بلند تر است و دارای پریز برق و روشنی است

- مقابل درب ورودی تپه هایی است که با عبور از آنها می توان به شن های روان رسید

- همراه اول در منطقه آنتن می دهد ولی در سطح زمین آنتن دهی ضعیف است، می توان از بلندی استفاده کرد

- منطقه شب زیبا و سردی دارد در ضمن معابر از کف نور دهی می شوند که آلودگی نوری زیادی ندارند، شب کویر را از دست ندهید!

- از شهداد می توان ماشینی کرایه کرد و به کمپ رسید.

- مختصات کلوت ها 30,48 شمالی و 57,46 شرقی است و ارتفاعی حدود 400 متر دارد



برگرفته از:

کمپ کویری شهداد (1)

کمپ کویری شهداد (2)

کنگ (نوشته آستان)


دانلود عکس های کنگ

روستای کنگ، یکی از سکونتگاه هایی است که با الهام گرفتن از طبیعت و با تسلیم و ستیز با طبیعت طی قرن ها و بر اساس نیاز مردمان این سکونتگاه رفته رفته رشد کرده است و در هر گام بازی های زیبایی در تعریف فضا از خود ارائه کرده که شاید نمونه توصیفی آن را تنها در تعداد محدودی از کتاب های شهرسازی و معماری می توان یافت. شاید اگر در جمله ای بخواهیم فضاهای خاص روستای کنگ را توصیف کنیم تنها باید گفت موزه کالبد های آموزنده در تفسیر فضاست





موقعیت جغرافیایی:



روستای کنگ در 28 کیلومتری غرب مشهد و در ''36'19 عرض و ''13''59 طول جغرافیایی واضع شده است. این روستا جز بخش طرقبه و از توابع شهرستان طرقبه و شاندیز می باشد. مقر روستای کنگ بر روی یکی از دامنه های شمال شرقی ارتفاعات بینالود و در جوار دره رودخانه کنگ می باشد. این روستا آخرین روستا در محور دره رودخانه کنگ بوده و از طریق یک جاده آسفالته به روستای نقندر و سپس شهر طرقبه و از آنجا به شهر مشهد مرتبط می شود. دو جاده خاکی و کوهستانی نیز روستای کنگ را به روستاهای زشک و جاغرق که در دو دره به موازات با دره کنگ قرار دارند متصل می کند





خوشبختانه یا متاسفانه این روستا هم در حال مدرن شدن است! خانه هایی در بالاترین نقاط روستا با نمای شهری، حتی با شیشه رفلکس!



جالب است بدانید چهره مردم کنگ، شباهتی به چهره مردم آن مناطق ندارد، حتی شاید هم به چهره خراسانی



باغدارانی که نیسان دارند در مسیر باغ شان شما را رایگان سوار می کنند، فرصت را از دست ندهید



نوروز 89

اینجا آفتابه کار نربکی رو می کنه



یکی فریاد می زند : "آی سوختم کمک ! سوختم."
آیا می دانید این فریاد فریاد کیست؟ و برای چیست؟

الف : کسی  در آتش گیر کرده و دارد می سوزد.
ب : شخصی دارد آشپزی می کند و روغن داغ روی بدنش ریخته.
ج : شخصی به علت مشکلات بد جامعه خود را نا بود می بیند.
د : بچه ایی در هنگام با سوخته است و دیگر نمی تواند بازی کند و باید بازی را ترک کند.
ه : یا کسی که چای داغ رو ناگهان سر کشیده


اگر یکی از گزینه های بالا را انتخاب کرده اید باز هم اشتباه کرده ایید .

این فریاد کسی است که در توالت دانشگاه گیر کرده و برای شستن خود نمی تواند شیر آب سرد را  باز نمی شود و برای شستن خود باید از آب داغ استفاده کند.



برای جلو گیری از نا بودی اعضای بدن دانشجویان دانشگاه استفاده از آفتابه را پیشنهاد می کند . به طوری که باید آب داغ داخل آفتابه ریخت با فوت کردم آب منتظر سرد شدن آب باشند . 
اینجا آفتابه کار نربکی رو می کنه.


گروه ره گستران بی راه توس

این برچسب مخصوص دوستاران طبیعت می باشد و ما آنان را دست در دست خویش به سغر به دور ایران خواهیم برد به جایی که گاه فراموش کرده ایم در ایران است . 
این قسمت از وبلاگ برای به اشتراک گذاری مطالب و منابع مخصوص به طبیعت ایران می باشد به همین منظور از تمام عزیزان خواشمندم در صورت تمایل ما را از تجربیات خود با خبر نماید . 

به امید روزی که همه بدانند و بفهمند که ایران کشوری ست با طبیعت فراموش شده که باید بیش از پیش به جستوجوی یافتن و اطلاع رسانی آن باشیم .  


روستا میمند در نزدیکی شهر بابک در استان کرمان قدمت این روستا به بیش از دوازده هزار سال پیش
در اسرع وقت اطلاعات بیشتری در این مورد خواهیم داد.

اینجا کجاست؟

فکر ساختمان که مشاهده می کنید الان برای چه استفاده می شود؟


راهنمایی : این ساختمان در پشت ساختمان آموزشی قرار دارد.
پاسخ : این ساختمان آزماشگاه مهندسی شیمی است . در داخل این سوله دانشجویان شیمی یک ترم هم آز شیمی گذراندن ولی اشخاصی که در تصویر می بینید کارگران هستند که برای تکمیل ساختمان انجام وظیفه می کنند.

در حفظ ونظافت مدرسه کوشا باشید

بعضی از دوستان در نقد نوشته های بنده با سخنی دلسرد کننده می گن من تمام حرف هایم در کوچک نشان دادن دانشگاه می باشد . برای همین هم عکسی از محیط دانشگاه گرفته ام که بگویم من تنها نیستم که این طور می گویم خود ساختمان دانشگاه نیز همین را می گوید.


بر روی دیوار نوشته شده " در حفظ ونظافت مدرسه کوشا باشید"
تصویری که مشاهده می کنید سرویس بهداشتی در ساختمان پژوهشی دانشگاه یا همان مهد غولک می باشد.

به یک استاد ماهر با مدرک نیازمندیم

ریاست دانشگاه بعد از گذشت 2 سال از ورود ما به دانشگاه تازه نیت کردن برای بچه های عمران استاد بیارن .
جالب اینجاست برای دعوت از اساتید در قسمت نیازمندی های روزنامه خراسان و در اطراف کارگر ماهر و... متنی را به چاپ
رساندن . جالب تر اینجا ست که سایت دانشگاه در این آگهی استخدام اشتباه چاپ شده است.


از تمام خوانندگان خواهشمندم در صورت توانایی email یا همان رایانامه اساتید عمرانی را که می شناسید برای بنده ارسال نمایید تا شاید بتوان مهد را به مدرسه تبدیل کرد

در وصف دختر های مهد

قبل از خواندن متن بگم ، منظورم به شخص یا افراد خاصی نیست و در اوصاف عامة بیان شده.
باز بچه های مهد غیرتی نشن ما رو مورد عنایت قرار بدن!!!
دوشنبه اول مهر:
امروز روز اولي است كه من دانشجو شده ام। شماره ي كلاس را از روي برد پيدا كردم।

توي كلاس هيچ كس نبود، فقط يك پسر نشسته بود। وقتي پرسيدم «كلاس ادبيات اينجاست؟» خنديد و گفت:بله، اما تشكيل نمي شه(!) و دوباره در مقابل تعجبم گفت كه يكي دو هفته ي اول كه كلاس ها تشكيل نمي شود و خنديد।
با اينكه از خنديدنش لجم گرفت، اما فكر كنم او از من خوشش آمده باشد؛ چون پرسيد كه ترم يكي هستيد يا نه। گمانم مي خواست سر صحبت را باز كند و بيايد خواستگاري؛ اما شرط اول من براي ازدواج اين است كه شوهرم زياد نخندد!
دو هفته بعد، سه شنبه:امروز دوباره به دانشگاه رفتم। همان پسر را ديدم از دور به من سلام كرد،

من هم جوابش را ندادم। شايد دوباره مي خواست از من خواستگاري كند। وارد كلاس كه شدم.
استاد گفت:"دو هفته از كلاس ها گذشته، شما تا حالا كجا بوديد؟" يكي از پسرهاي كلاس گفت:
«لابد ايشان خواب بودن.» من هم اخم كردم. اگر از من خواستگاري كند، هيچ وقت جوابش را نمي دهم چون شرط اول من براي ازدواج اين است كه شوهرم زياد طعنه نزند!
چهارشنبه:
امروز صبح قبل از اينكه به دانشگاه بروم از اصغر آقا بقال سر كوچه كيك و سانديس گرفتم او هم از من پرسيد كه دانشگاه چه طور است؟ اما من زياد جوابش را ندادم. به نظرم مي خواست از من خواستگاري كند، اما رويش نشد. اگر چه خواستگاري هم مي كرد، من قبول نمي كردم؛
آخر شرط اول من براي ازدواج اين است كه تحصيلات شوهرم اندازه ي خودم باشد!
جمعه:
امروز من خانه تنها بودم. تلفن چند بار زنگ زد. گوشي را كه برداشتم، پسري گفت:
خانم ميشه مزاحمتون بشم؟ من هم كه فهميدم منظورش چيست اول از سن و درس و كارش پرسيدم و بعد گفتم كه قصد ازدواج دارم، اما نمي دانم چي شد يخ كرد و گفت نه و تلفن را قطع كرد. گمانم باورش نمي شد كه قصد ازدواج داشته باشم. شرط اول من براي ازدواج اين است كه شوهرم خجالتي نباشد!
سه هفته بعد شنبه:
امروز سرم درد مي كرد دانشگاه نرفتم. اصغر آقا بقال هم تمام مدت جلوي مغازه اش نشسته بود، گمانم منتظر من بود. از پنجره ديدمش. اين دفعه كه به مغازه اش بروم مي گويم كه قصد ازدواج ندارم تا جوان بيچاره از بلاتكليفي دربيايد، چون شرط اول من براي ازدواج اين است كه شوهرم گير نباشد!
سه شنبه:
امروز دوباره همان پسره زنگ زد؛ گفت كه حالا نبايد به فكر ازدواج باشم. گفت :كه مي خواهد با من دوست شود. من هم گفتم تا وقتي كه او نخواهد ازدواج كند ديگر جواب تلفنش را نمي دهم، بعد هم گوشي را گذاشتم. فكر كنم داشت امتحانم مي‌كرد، ولي شرط اول من براي ازدواج اين است كه شوهرم به من اعتماد داشته باشد!
چهارشنبه:
امروز يكي از پسرهاي سال بالايي كه ديرش شده بود به من تنه زد؛ بعد هم عذرخواهي كرد، من هم بخشيدمش. به نظرم مي‌خواست از من خواستگاري كند، چون فهميد من چه همسر مهربان و با گذشتي برايش مي‌شوم؛ اما من قبول نمي‌كنم. شرط اول من براي ازدواج اين است كه شوهرم حواسش جمع باشد و به كسي تنه نزند!
جمعه:
امروز تمام مدت خوابيده بودم؛ حتي به تلفن هم جواب ندادم، آخر بايد سرحرفم بايستم. گفته بودم كه تا قصد ازدواج نداشته باشد جواي تلفنش را نمي دهم. شرط اول من براي ازدواج اين است كه شوهرم مسئوليت پذير باشد!
دوشنبه:
امروز از اصغرآقا بقال دوتا كيك و سانديس گرفتم. وقتي گفتم دو تا، بلند پرسيد چند تا؟ من هم گفتم دو تا. اخم هايش كه تو هم رفت فهميدم كه غيرتي است. حالا مطمئنم كه او نمي تواند شوهر من باشد. چون شرط اول من براي ازدواج اين است كه شوهرم غيرتي نباشد، چون اين كارها قديمي شده!
پنچ شنبه:
امروز دوباره همان پسره تلفن زد و گفت قصد ازدواج ندارد، من هم تلفن را قطع كردم. با او هم ازدواج نمي كنم؛ چون شرط اول من براي ازدواج اين است كه شوهرم هي مرا امتحان نكند!
دوشنبه:
امروز روز بدي بود. همان پسر سال بالايي شيريني ازدواجش را پخش كرد. خيلي ناراحت شدم گريه هم كردم ولي حتي اگر به پايم هم بيفتد ديگر با او ازدواج نمي كنم. شرط اول من براي ازدواج اين است كه شوهرم وفادار باشد!
شنبه:
امروز يك پسر بچه توي مغازه ي اصغرآقا بقال بود. اول خيال كردم خواهرزاده اش است، اما بچه هه هي بابا بابا مي گفت. دوزاريم افتاد كه اصغرآقا زن و بچه دارد. خوب شد با او ازدواج نكردم. آخر شرط اول من براي ازدواج اين است كه شوهرم زن ديگري نداشته باشد!
يكشنبه:
امروز همان پسري كه روز اول ديدمش اومد طرفم. مي دانستم كه دير يا زود از من خواستگاري مي كند. كمي كه من و من كرد، خواست كه از طرف او از دوستم "ساناز" خواستگاري كنم و اجازه بگيرم كه كمي با او حرف بزند. من هم قبول نكردم. شرط اول من براي ازدواج اين است كه شوهرم چشم پاك باشد!
ترم آخر :
امروز هيچ كس از من خواستگاري نكرد. من مي دانم مي ترشم و آخر سر هم مجبور مي شم زن اكبرآقا مكانيك بشوم .
---
این هم تقدیم به کسایی که باید ایرو می شنیدن. راستی باز فکر نکنید که من قصد ازدواج دارم.
منبع: http://www.2daylink.com
این متن رو یکی از دوستان فرستاد به رایانامهم من هم دیدم دردیدم در این متن در وصف دوستان ماست برای همین با ذکر منبع براتون به نمایش گذاشتم .

خسته شدم از دیکته نوشتن .

از دیکته نوشتن خسته شدم

این جمله رو مهدی سر کلاس گفت .!!!
فکر می کنید مهدی چند سالشه.؟؟؟
مدرسه نمی ره. مدرسه می خواد بره پیش دبستانی مدرسه رفته اول ابتدایی
یا هیچ کدام


برای انتخاب هرکدام بیشمار دلیل وجود دارد ولی راسیتش مهدی دانشجوی رشته عمران ترم 4 این جمله رو هم سر کلاس اصول تصفیه فاضلاب گفت.
جالب تر انجاست که بعضی اساتید مهد به مهدی می گویند چرا جزو نمی نویس؟
ولی مهدی سکوت می کند. وبه آهستگی سررسید زوار در رفته خود را که برای ترم اولش بود را زا کیف در می آورد و خود را مشغول می کند.
آیا می دانید دیکته نوشتن با جزو نوشتن چه فرقی دارد؟
اولین تفاوت در اینکه زمانی معلم به کلمه سخت می رسه 2 بار تکرار می کنه ولی استاد اون رو پای تخته می نویسه
دومین تفاوت اینکه کسی جزو رو تصحیص نمی کنه.
جالب اینجاست که هنوز توی جزو حامد "حیاط موجودات" نوشته می شود.

جزوه اسلایدی استاد زمانی استاد دانشگاه آزاد مشهد

جزوه اسلایدی استاد مسعود زمانی عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد مشهد

منبع پرتال دانشجویان و مهندسان عمران http://www.icivil.ir

جزو مقاومت مصالح 1


جزوه زبان اصلی مقاومت مصالح نوشته فردیناند پی .بی یر ، ای .راسل جانسون و جان تی . دی ولف
جزوه اسلایدی مقاومت مصالح را می توانید از آدرس بالا در یافت کنید .
به دلیل حجم بای اسلاید ها (100Mb) تنها 2 بخش اول را برای دالود قرار می دهم. لذا اگر نیاز به دیگر اسلاید ها دارید پیام دهید تا در اختیار شما قرار دهیم.
دو فایل فشوده (zip) هم وجود دارد که تنها شکل های کتاب مقاومت مصالح جانسون در آن وجود دارد.



اگر جزوه فارسی مقاومت مصالح 1 نوشته افشین سالاری را نیاز دارید اینجا را انتخاب کنید

کنکور ارشد 88 مهدسی عمران



برای دریافت کنکور ارشد 88 مهندسی عمران اینجا را انتخاب کنید.
برای دریافت پاسخنامه کنکور ارشد 88 مهندسی عمران اینجا را انتخاب کیند.
اگر از کنکور ارشد 88 فقط درس زبان را نیاز دارید اینجا را انتخاب کیند.


لیست و چارت درختی دروس مهندسی عمران


برای دریافت چارت درختی کارشناسی پیوسته عمران اینجا را انتخاب نمایید.


برای دریافت لیست دورس کارشناسی پیوسته عمران اینجا را انتخاب نمایید.


اگر برای مقاطع ویا گرایش های دیگر را نیاز دارید به ما پیام دهید.

مشخصات کلی برنامه و سرفصل دوروس دوره ی کارشناسی مهندسی عمران

برای دریافت مشخصات کلی برنامه و سرفصل دوروس دوره ی کارشناسی مهندسی عمران اینجا کیلک کنید.

اگر مشخصات و سرفصل های مقاطع ویا گرایش های دیگر عمران را نیاز دارید در پیام ها اعلام کنید تا آنها را در دسترس قرار دهیم و نیاز شما را بر طرف سازیم . انشاالله.



برتری مهد غولک غوچ آباد نسبت به دیگر دانشگاه های معتبر جهان

در دانشگاه های معتبر دنیا برای تدریس هر بخش از درس یک استاد مخصوص به خود را دارد ( مثلا در درس نقشه برداری بخش خطا ها را یک استاد بخش ترازیاربی را استادی دیگر و ...) که این به خاطر آن است که هر استاد در یک بخش متخصص است.

اما

در این دانشگاه استاد ح .خ ی داریم که
1 رسم فنی
2 استاتیک
3 نقشه برداری
4 مقاومت
6 اصول و مبانی معماری و شهرسازی
7 طراحی معماری
علاوه بر مدیر گروهی تدریس هم می کنند. تازه این تنها بدورس ترم های پایین است و هنوز درس های ترم بالا ارائه نشده .ولیکن ایشان در نظر دارند که
1 متره و برآورد پروژه
2 فولاد
3 بتن و تمام زیر شاخ های آن
این دروس را گفته اند که " اینها ، در تخصص منه " منظور این است که در قبلی ها تخصص داشته اند ولی اینها را هم نی خواند خود ارائه دهند.


ولی مشکلی نیست إن الله مع المظلومين و ان الله مع الصابرین

ایدوئولژی اساتید ( مربی ها ) و کودک درون آنها


ترم بهار 88 یک استاد ( ح .خ ) دو درس رسم فنی (میانگین نمرات گرفته شده بچه ها 16) و استاتیک ( تنها سه نفر پاس کردن )ارائه داد و استادی دیگر ( م .د ) تنها درس رسم (میانگین نمرات16.5 ).
در ترم بعد درس نقشه برداری با این دو استاد ارائه شد به طوری که چهارشنبه ساعت 8-12استاد ح .خ و از 12-16 استاد م.د ( با این توضیح که روز چهار شنبه تمام وقت بچه های عمران پیش سر هم کلاس دارند).
بعد از حذف و اضافه کلاس م .د 19 نفر ثبت نام کرده بودند و کلاس ح.خ 2 نفر ( دلیل این بود که بچه های نمی خواستند صبح ساعت 8 از خواب خود بزنند و دلیل دوم اینکه بعضی از بچه ها ساعت 10 - 12 کلاس محاسبات برداشته بودند . ولی مربیان این طور برداشت کردن که برای طرز نمره دان است.!)
بر این اساس استاد ح .خ که مدیر گروه هم هست بیانیه ای دادند که :
" به تمام بچه های که درس محاسبات نداردند و با آقای م.د نقشه برداری برداشته اند علام می شود که برای تغییر کلاس خود اقدام کنند وگر نه درس حذف خواهد شد (چراشو ؟ چون ح.خ مدیر گروه است . شاید!!!) . در اولین واکنش تمام دختران درس را حذف کردند . و دومین اقدام بیشتر پسر ها مشمول بیانیه با وعده نمره که استاد داده بود (" شما بیان کلاس من از نمره نترسین حل می شه. نمره دست خودمه . هر جور بخوام می دم."!!!) کلاس شون روعوض کردن
نمرات اعلام شده در پایان ترم استاد ح.خ کمترین نمره 16 که مربوط به کسی بود که تنها دو سه جلسه رفته بود. و نمرات کلاس استاد م.د بیشترین 16 بود .!!!
بگذرین از این که چه طور امتحان گرفته شده بود.!!!

مسابقات پل ماکارانی




درود به آل عمران به بازهم خوش درخشیدن تبارک الله
تیم اول آل عمران تیم دوم بچه های کامپیوتر ( چون بچه های مکانیک ناراحت شدن جای خودشون با بچه های مکانیک عوض کردن (راستش رو بخواین خودمونم نفهمیدم چرا ؟)) و تمیم سوم ولی دوم نما بچه های خوش ترم مکانیک.